۱۳۸۶ بهمن ۲۵, پنجشنبه


خانم حنا ، خانم حنا ، چه اسمی ، اسم شما
ناز آهنگ بهاره
صدای نرم زمزمه ، ميون بارون وگل
بوی عاشقونه داره
عروسی ستاره ها ، تو اوج چشمای شما
يه افق منظره داره
واسه پرواز دلم ، رو به حياط عاشقا
چشم تو پنجره داره
خانم حنا دل من ، يه جای قصه انگار، منتظر شما بود
پشت در باغ بهار ، اون همه آه و انتظار
به خاطر شما بود
خانم حنا ، خانم حنا ، هلهله قلب شما
ضرب نوبرانه داره
برای رقصيدن دل ، تو سينه چلچله ها
تابخوای ترانه داره
برای بوسيدن يار، توسايه بارون چنار
تب کودکانه داره
صدای آواز منه ، توکوچه پرسه می زنه
تا بخوای بهانه داره
خانم حنا دل من ، يه جای قصه انگار ، منتظر شما بود
پشت در باغ بهار ، اون همه آه و انتظار
بخاطر شما بود ،بخاطر شما بود


۲ نظر:

ناشناس گفت...

و چقدر قشنگه وقتی قصه به اینجا میرسه که آدم جفتشو پیدا میکنه، اونی رو که تو دنیا فقط یکیه... خوش به حال ما چون بیشتر آدمای این دنیا تا آخر عمرشونم همچین خوشبختی بهشون رو نمیکنه..مگه نه؟

حنا خانوم

آوازهای سرزمين من گفت...

بله ، کاملا موافقم